شهید محمدرضا نجاریان
زندگینامه
آنگاه که با پیروزی انقلاب، نور الهی سراسر ایران را روشن کرد، بـا اسـتقرار جمهـوری اسلامی قدرتمندان جهان به وحشت افتادند و دیوانهای چون صدام را مأمور خاموش کـردن این نور الهی کردند، اما ملت مسلمان ما به صلابت کوه استوار ماندند و با قبـول شـهادت بـا همه عوامل کفر و نفاق و شرک در سنگرها به مبارزه پرداختند و برای باروری این نهال نو پا همه نوع فداکاری از خود نشان دادند. یکی از این جوانان که به ندای هل من ناصر ینصرنی امام عزیزمان پاسـخ مثبـت داد و در مقابل صدامیان کافر از خود ایستادگی نشان داد تـا بـه آرزوی دیرینـه خـود «شـهادت»رسید، شهید محمدرضا نجاریان است که در آخرین روزهای فصل بهار سال ۱۳۴۰ در یک خانواده مذهبی و از کسبه شهر دارالمومنین طبس دیده به جهان گشود. دوران کودکی را نزد والدین سپری نمود. وقتی که آهنگ رفتن به مدرسه درآمد او نیز همانند تمامی کودکان و فرزندان این مرز و بوم راه مدرسه را در پیش گرفت و توانست تا کلاس سوم راهنمائی به تحصیل خود ادامه دهد. مشیت الهی براین قرار گرفت که در زلزله ویرانگر سال ۱۳۵۷ طبس سایه پر مهر مادر و پنج خواهر و برادر را از دست بدهد و این غم از دستدادن مادر مهربان و دلسوزش برایش خیلی سنگین بود ولی تسلیم در برابر مشیت الهی و تحمل سختیها او را در برابر حوادث روزگار آبدیده کرد. بسیار متواضع و دارای اخلاق ساده و خوشبرخورد بود. تابستانهای خود را با شرکت درکلاسهای دینی وآموزش قرائت قرآن میگذراند، در تمام مجالس و محافل مذهبی شرکت داشت. وی موفق شد دیپلم خود را در آموزشگاههای طبس دریافت کند و با پیروزی انقلاب اسلامی وتشکیل نهادی انقلابی، وی برای دفاع از اسلام و قرآن به عضویت کمیته انقلاب اسلامی درآمد و مدتی را درآنجا خدمت نمود لکن دلش مالامال از عشق به حضور در جبهههای نبرد حق علیه باطل بود تا اینکه سنگر خدمت را عوض و درسپاه مشغول خدمت شد، از شوق حضور در جبهه و شهادت با روحیهی بالایی که داشت در خود نمیگنجید. این کبوتر خونین بال توانست بعد از خدمت ۹ ماهه در سپاه سهبار به جبهه اعزام شود و در مرحله آخر پس از اتمام مأموریتش قرار بود ترخیص شود ولی زمزمه شروع عملیات در او تلاطمی ایجاد کرد که گویا سالها منتظر چنین روزی بوده لذا از آمدن به طبس صرفنظر کرد و به همراه سایر رزمندگان پرافتخار اسلام در عملیات شرکت نمود او درآن عملیات حماسههای فراوانی آفرید.
اخلاص و ایمان و عشق قلبیاش به شهادت باعث شد که خداوند در تاریخ ۴/۳/۶۱ درِ باغ شهادت را به رویش باز نماید و در عملیات غرورآفرین بیت المقدس با نوشیدن شربت شهادت او را در زمره شهدای ۸ سال دفاع مقدس قرار دهد. خوشا به حال آنانی که با شهادت رفتند، خوشا به حال آنانی که با خدا معامله کردند و خوشا به حال شهدا، جانبازان، ایثارگران و خانوادههای آنان که در پیروزی انقلاب و حفظ آن نقش بسزایی داشتند.
پیکر پاک و مطهرش پس از تشییع بر روی دستان مردم قدرشناس در جوار آستان حضرت حسینبن موسیالکاظم «ع» و در جوار دیگر همرزمانش به خاک سپرده شد.
درود بر امام خمینی رهبر انقلاب اسلامـی و سلام بر شهیدان، خداوندا در مـوقعیتی واقع شدهام که این جبهه آزمایشی است بسیار مناسب و امیدوارم موفق شوم، عاقبت و سعادتی در انتظارم باشد. پروردگارا با یاد تو به جبهه میروم نه برای انتقام بلکه به منظور احیای دینم وتداوم انقلابم. خدایا از تو میخواهم هر قدمی که بر میدارم و هر گلولهای که به بدنم میخورد به خاطر تو عمل کنم و در راه رضای تو باشد.
وصیتنامه شهید محمدرضا نجاریان فرزند محمدحسن متولد ۱۳۴۰ اهل طبس که در تاریخ ۰۴/۰۳/۱۳۶۱ در شلمچه به شهادت رسید.
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
وَ أَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّهٍ [قرآن کریم سوره شریفه انفال آیه ۶۰]
هر نیرویى در قدرت دارید، براى مقابله با آنها [دشمنان]، آماده سازید!
راهی است که باید پیمود. سفری است که باید رفت چه بهتر که در حال خدمت به اسلام و ملّت شریف اسلام، شربت شهادت نوشیدن و با سرافرازی به لقاء الله رسیدن و این همان است که اولیائ معظم حقتعالی آرزوی آن را میکردند و از خدای بزرگ در مناجات خود طلب میکردند. (امام خمینی)
بنام خدا و با یاد خدا مطالب زیر را به عنوان وصیت ذکر مینمایم.
درود بر امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی و سلام بر شهیدان.
خداوندا؛ در موقعیتی واقع شدهام که این جبهه آزمایشی است بسیار مناسب و امیدوارم موفق شوم و عاقبت سعادتی در انتظارم باشد.
پروردگارا؛ با یاد تو به جبهه میروم نه برای انتقام، بلکه به منظور احیای دینم و تداوم انقلابم.
خدایا؛ از تو میخواهم هر قدمی که بر میدارم و هر گلولهای که شلیک میکنم و قلب دشمن اسلام را هدف میسازم به یاد تو باشد و هر گلولهای که به بدنم میخورد به خاطر تو عمل کنم.
اما سخنی با پدرم: پدرم از شما میخواهم اگر انشا الله شهید شدم برایم گریه نکنید، بر روی سنگ قبرم جوان ناکام ننویسید زیرا بنده یک آرزو داشتهام و آن شهادت در راه خدا است که امیدوارم لیاقت آن را داشته باشم. جنازه مرا در کنار قبر مادرم به خاک بسپارید و مقدار پولی که دارم به حساب جنگ زدگان واریز نمائید.
به امید پیروزی اسلام در سراسر جهان
والسلام ۷/۱۲/۱۳۶۰رضا نجاریان