شهید محمد صفاری

شهید محمد صفاری

زندگینامه

محمد در شب جمعه مورخ ۱۳ بهمن سال ۱۳۶۷ در شهرستان طبس دیده به جهان گشود. در بدو تولد رتبه‌ی نخست وزن را در بین نوزادان شهرستان طبس کسب کرد. وی از همان کودکی در دامن مادر مهربان و فداکارش درمجالس دینی از جمله برنامه‌های سوگواری امام حسین «ع» و محافل قران حضور داشت و از شیرمادری که آغشته به اشک­هایش در عزای ائمه اطهار «ع» می­ریخت تناول می­کرد و روز به روز بزرگتر می­شد.

دوران ابتدایی را در مدرسه‌ی ابن‌سینا گذراند و وارد دوره راهنمایی شد و با شوق و ذوق فراوان به مدرسه‌ی آیت­الله طالقانی طبس پا گذاشت و با موفقیت این دوره را به پایان رسانید. محمد بسیار به تلاوت قرآن در مراسم صبحگاه و دیگر برنامه‌ها‌ی مدرسه علاقه داشت و قرآن را با تجوید بسیار زیاد تلاوت می‌نمود. او همچنین از همان دوران ابتدایی ورزش‌های رزمی مانند کاراته را شروع کرد و از دوره‌ی راهنمایی به ورزش کشتی نیز مشغول شد. محمد از اعضای اصلی شورای دانش‌آموزی بود و در سال ۱۳۸۶ موفق به دریافت مدرک دیپلم مکانیک از هنرستان روزبه جوان گردید.

در این دوران طرحی با نام جک هیدرولیک خودرو که خود در مقدمه‌ی بروشور این طرح، کارش را اقدامی برای راحتی جانبازان و معلولین معرفی کرده بود به جشنواره‌ی خوارزمی تهران ارائه داد.

وی در مجالس دینی از جمله برنامه­های سوگواری امام حسین‌«ع» و محافل قرآن حضوری چشمگیر داشت و از جان و دل و با تمام وجود در سوگ کربلائیان به سینه­زنی و زنجیرزنی می­پرداخت و در شبهای ماه مبارک رمضان در مسجد محل همراه با دیگر اهالی به تلاوت قرآن مشغول بود.

او در ۱۸ سالگی وارد مرکز آموزش ناجا شد، بسیار علاقمند و مشتاق بود به راهی که برگزیده بود عشق می‌ورزید تا آنجا که دوستان خود را نیز در این راه هدایت می کرد. او بسیار مردمی و با محبت بود در هر شرایطی صله رحم را ترک نمی‌کرد همه را با جان و دل دوست می‌داشت، قلبی پاک و بزرگ داشت که همه را در آن جای داده بود و خود نیز در قلب همگان جای گرفته بود.

پس از طی دوره‌ی آموزشی در مرکز آموزش ناجای ثامن الائمه «ع» مشهد و سپس دوره تکاوری در تربت جام، در حالی که عشق خدمتگزاری به وطن اسلامی در عمق وجودش ریشه دوانیده بود در زاهدان مشغول خدمت شد. وی در حین خدمت موفق به اخذ گواهینامه دوره آموزش تخصصی و تکمیلی عملیات ویژه و واکنش سریع و همچنین گواهینامه آموزشی سازمان امداد و نجات شد.

محمد در دوره آموزشی همواره ارشد کلاس و در دوران خدمتش نیز بنا به گفته فرمانده قرارگاه یکی از بهترین و آماده­ترین نیروها بود. محمد در مرخصی آخرش که مصادف با بیستمین سال تولدش بود نذر خود را با نام ابا­­­اعبدالله(سلام­الله­علیه) ادا کرد و دیگر به خانه باز نگشت. وی در آخرین عملیات و در درگیری با گروهی تروریستی از اشرار سازماندهی شده که با لباس نظامی قصدکشتار مردم زاهدان را داشتند، بر اثر اصابت تیر به گردنش مجروح شد و به تهران اعزام گردید.

هشت روز بعد از جراحت، به میمنت نام زیبایش در روز میلاد با سعادت حضرت محمد«ص» وامام صادق «ع» مورخ۲۵/۱۲/۱۳۸۷ و در سن ۲۰ سالگی، با لب تشنه به فیض رفیع شهادت نائل آمد.

ای شهیدان، ای وارستگان، ای پیوستگان به حق، ای شمایی که از هر چه «تعلق» بـود رها شدید و در آبی آسمان به پرواز درآمدید، ای اهالی پـرواز، بـر کـدام تـارک افـق ایمـان آویختید که توانستید از خنده­های شیرین فرزنـدانتان از چـشم­هـای نگـران مادرانتـان و از دلشوره آرام همسرتان دل بکنید. آری پرواز شد سهم شما و ماندن سهم ما، هجرت برای شما مقدر بود و صبر بر داغتان برای ما تقدیر شد

پیکر پاک و مطهرش پس از تشییع بر روی دستان مردم قدرشناس شهرستان در جوار بارگاه حضرت حسین‌بن موسی‌الکاظم «ع» به خاک سپرده شد.

روحش شاد.

گزیده‌ای از وصیت‌نامه شهید

… به نام آنکه به من جان بخشید و آنگاه که اراده کند باز ستاند به نام آن که باب شهادت را گشود و گنهکارانی چون من که خود را در آن شستشو دهند….

 

برای نوشتن دیدگاه وارد حساب کاربری خود شوید و اگر هنوز حساب کاربری ندارید، ثبت نام کنید.

آخرین مطالب

همچنین ببینید
keyboard_arrow_up