شهید عیدمحمد رحیمی
زندگینامه
هنوز سیلاب خاطرات خون و خطر در جایجای این سرزمین جاری است و با گامهای اندیشه میتوان به آن روزهای عاشقی سفر کرد و خـاطرات طرفـه مردانـی را کـه پلـههـای آسمان را فتح کردند و در آشوب سمند شب جانانه به پیشواز سحر رفتند و ایمـان خفتـه را به سامان صبح رساندند ورق زد.
آری برگ برگ تاریخ هشت سال دفـاع مقـدس سرشـار از حماسههای بزرگی است که با قطره قطرهی خون یکایک شهدای ایران زمین نگاشـته شـده است .شهید عیدمحمد رحیمی از دیگر پرستوهای مهاجری است که از روستای شهیدپرور محمدآباد که دارای مردمانی خونگرم و انقلابی و ولایتمدار است بـه ملکـوت اعلــی هجــرت کــرد. ایام عید نوروز و در چهارمین روز از فروردین سال ۱۳۳۹ بود که صدای گریه طفلی فضای خانهی حسن رحیمی را در روستای محمدآباد از توابع شهرستان طبس را حال و هوایی دیگر بخشید.
ارادت به ساحت مقدس پیامبر اسلام «ص» و همزمانی تولدش با عید نوروز او را عید محمد نامگذاری کردند.
عیدمحمد تحصیلات خود را تا سوم ابتدایی در همان روستای محمدآباد ادامه داد ولی به علّت عدم تمّکن مالی خانواده ترک تحصیل نمود و به کمک پدرش که به دامداری مشغول بود پرداخت. وی که فرزند دوم خانواده بود، همیشه در همه امور یاور پدر و خانواده بود و از هیچ کوششی دریغ نمینمود.
عیدمحمد که در سختی رشد کرده و آبدیده شده بود درتاریخ ۱۵/۷/۵۹ برای خدمت مقدس سربازی فراخوانده و دوران خدمتش را در زابل پشت سرگذاشت. بعد از خدمت مقدس سربازی وارد بسیج شد، وبعنوان بسیجی ویژه به مدت شش ماه در پایگاه مقاومت بسیج روستای حلوان خدمت کرد.
وقتی احساس وظیفه کرد که در جبهه به وجود او نیاز است به ندای رهبر و مقتدای ملّت بزرگ ایران حضرت امام خمینی «ره » مبنی بر دفاع از اسلام و انقلاب اسلامی لبیک گفت و چون سربازی خدمت کرده بود با گذراندن یک دوره کوتاه آموزش نظامی عازم جبهههای نبرد حق علیه باطل شد
پس ازیکماه و نیم دفاع شجاعانه، در عملیات بزرگ والفجر ۳ در تاریخ ۲۴/۵/۱۳۶۲ به فیض عظیم شهادت نائل گردید. پیکر مطهرش پس از انتقال به شهرستان و تشییع بر روی دستان امت شهیدپرور در جوار آستان حسینبن موسیالکاظم «ع» به خاک سپرده شد.
از این شهید بزرگوار یک فرزند به یادگار مانده تا از پرچم استقلال، آزادی و عزّت که با خون پدرش رنگین به اهتزاز در آمده است حراست نماید.
یادش گرامی و راهش پررهرو باد