شهید احمد ابراهیمی

شهید احمد ابراهیمی

زندگینامه

مبارزه حق علیه باطل از زمان حضرت آدم شروع تا حکومت عدل حضرت مهدی «عج»ادامه دارد در این معرکه، در هر برهه از زمان صف مجاهدان راسـتین از بـی­تفـاوتهـا جـدا می­شود روزهای پر سوز و گداز دفاع جانانه ملت سلحشور ایران، تکرار تاریخ مبارزه همیشگی حق با مظاهر ستم و ظلم بود و فرزندان غیور این مرز و بوم چه خوش درخـشیدند آنـان بـا حضور پرشور خویش نام ایران را در بلندای افتخار و پایمردی حک کردند.

در روستای محمدآباد طبس ظهر تابستان گرم سال ۱۳۴۹ بود که خداوند فرزندی به محمد عنایت کرد که نامش را احمد گذاشتند احمد کودکی زیبا و خنده‌رو بود که باعث شد فضای گرم خانه را گرم‌تر نماید. روزی هم این طفل خردسال بزرگ شد و راهی مدرسه گردید، دوره ابتدایی را در زادگاهش گذراند ولی مشکلات اقتصادی که در دوران ظلم ستم‌شاهی بر خانواده‌های روستایی تحمیل می‌شد باعث شد تا علی‌رغم میل باطنی‌اش نتواند ادامه تحصیل نماید، در چنین شرایطی که احمد طعم تلخ محرومیت را می‌چشید، دل سرشار از امید و سینه‌ی فراخ او دلیلی محکم شد بر ایستادگی و تحمل مشکلات به گونه‌ای که فقر، او را ناامید نکرد، بلکه شوق و علاقه‌اش به انقلاب و جبهه جنگ، جسم و روحش را بیشتر از پیش، آماده ساخت. دلش را برای تابش انوار حق صیقل داد.

احمد در چهارده سالگی در حالی‌که هنوز دوستانش در کوی و برزن به بازی مشغول بودند، به فکر جبهه و انقلاب افتاد و طبع ناآرام او نتوانست خاموشی و بی‌تحرکی را تحمل کند. بنابراین با اصرار زیاد توانست مادر را متقاعد کند که با اعزام وی، علی‌رغم این‌که پدرش در مناطق عملیاتی بود نیز موافقت کند، در نهایت رضایت مادر را جلب کرد و از طریق بسیج به جبهه‌های حق علیه باطل اعزام شد و با اشتیاق تمام به دفاع از میهن و دین پرداخت. مادرش می‌گفت: احمد علاقه شدیدی به من داشت، در یکی از نامه‌هایش شعری نوشته بود که هنوز پس از سالیان سال قلبم را به درد می‌آورد نوشته بود.

ولی علاقه به اسلام و انقلاب و امام بر همه وابستگی‌ها غلبه کرد و پس از چندین بار اعزام از طریق بسیج به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در‌آمد و مجدداً به جبهه‌های حق علیه باطل عزیمت نمود، تا اینکه در ۲۳/۱۰/۱۳۶۵ براثر ترکش خمپاره در شلمچه و در عملیات کربلای ۵ به درجه رفیع شهادت نایل آمد.

در تاریخ ۳۰/۱۰/۱۳۶۵ در طبس تشییع و در جوارامامزاده حضرت حسین‌بن­موسی الکاظم «ع» به خاک سپرده شد.

روحش شاد و یادش گرامی باد

گزیده‌ای از وصیت‌نامه شهید:

«همیشه بر طرفداری از حق برخیزید و مخالف باطل باشید و بدانید خدا ما را از پست‌ترین مراتب به قوّت و قدرت می‌رساند. قدرتی که به یاری خدا آن‌ را در راه اطاعت و بندگی‌اش صرف کنیم. نه در راه عصیان و ظلم به خلق خدا.  بدانیم که هیچ‌گاه دری جز درگاه رحمت خداوند بر روی خلق باز نیست و از خداوند بخواهیم با رحمت خود با ما رفتار کند نه با عذابش»

 

 

وصیت نامه متأخر شهید:

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم

وَ قَاتِلُوهُمْ حَتىَ‏ لَا تَکُونَ فِتْنَه [قرآن کریم سوره شریفه انفال آیه ۳۹]

إِنَّ اللَّهَ اشْترََى‏ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوَالهَُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ  یُقَتِلُونَ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ  وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فىِ التَّوْرَئهِ وَ الْانجِیلِ وَ الْقُرْءَانِ  وَ مَنْ أَوْفىَ‏ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ  فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَیْعِکُمُ الَّذِى بَایَعْتُم بِهِ  وَ ذَالِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ(۱۱۱)

[قرآن کریم سوره شریفه توبه]

خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خریدارى کرده، که (در برابرش) بهشت براى آنان باشد (به این گونه که:) در راه خدا پیکار مى‏کنند، مى‏کشند و کشته مى‏شوند این وعده حقّى است بر او، که در تورات و انجیل و قرآن ذکر فرموده و چه کسى از خدا به عهدش وفادارتر است؟! اکنون بشارت باد بر شما، به داد و ستدى که با خدا کرده‏اید و این است آن پیروزى بزرگ!

  ای گشایش­بخش د­ل­های پر غم و اندوه و ای پناه بی پناهان. بار دیگر به درگاهت روی آورده­ام و حیران و سرگردان به در خانه­ات آمده­ام، نادم و پشیمان، زیرا در اطاعت تو که امر کردی کوتاهی نموده و آن را سهل  شمرده به عصیان پرداختم و چنان که باید و شاید به اطاعت تو قیام نکردم. نادم از اینکه از گناهان و معصیت­ها مرا نهی می‌کردی و من باز در انجام آن اصرار می­کردم و دیگر اینکه نعمات بی­شماری در اختیارم قرار دادی و من بر شکر آنها کوتاهی کردم و تو خوبی­ام را خواستی ولی من به خودم ظلم کردم. مرا صدا زدی ولی از تو دور شدم. بار الها تو چقدر رحیمی که مرا به خود نزدیک کرده و توبه­ام را پذیرفتی. خدایا من پیش از این به مکان مقدس جبهه که از هر نقطه­ای به تو نزدیکتر است قدم نهاده­ام. خدایا سوگند به نام پر­شکوهت که این بار خالصانه روی  به سوی تو کرده­ام. مرا بپذیر، من بنده ضعیف و درمانده توأم و همان­گونه که امر فرمودی برای برآورده شدن حوائج و رفع مشکلاتم به درگاهت دعا می­کنم و در حضورت به خاک مذلّت می­افتم. خدایا می­دانم مرا دوست داشتی که با وجود توبه­ام باز هم پذیرفتی و به من لطف کردی که بار دیگر به این مکان روی آوردم. تو زبان را به حمد و ثنای خود و باطنم را به دوستی­ات آشنا ساختی و مرا در راهی که در پیش داشتم ثابت‌قدم گرداندی. ترا شکر می­گویم که مرا توفیق نیکوکاری بخشیدی و در عمل صالح، قوت و پایداری بخشیدی. اگر می­خواستی استحقاق این را داشتم که عذابم کنی و به کیفر گناهان زشتم برسانی؛ اما این که از تمامی تقصیرات و لغزش­هایم در­گذشتی از رحمت بی­منتهای توست.

ملت مسلمان ایران دست به دعا برداشته و از خداوند بخواهید از عمر ما کم کرده و به عمر این خورشید تابان، پیر جماران و رهبر عزیزمان امام خمینی بیفزاید و زیان را از دین ما دفع کرده و بر دنیایمان مقررگرداند که زیان دنیا از بین رفتنی است و چندان اهمیتی ندارد اما زیان آخرت طولانی و باقی است. کاری که رضا و خشنودی خدا را در پی دارد بر کاری که موجب قهر و خشم  خداست مقدم بشمارید و برخلاف هوای نفس خود بکوشید. همیشه بر طرفداری از حق برخاسته و مخالف باطل باشید و بدانید که خداوند ما را از پست­ترین مراتب به قوت و قدرت می­رساند، قدرتی که به یاری خدا آن را در راه اطاعت و بندگی­اش صرف کنیم نه در راه عصیان و ظلم به خلق خدا، تا در نتیجه به پاداش نیکوی ابدی نایل شویم. از خدا بخواهید که با رحمت خویش با ما رفتار کند نه با عدلش و بدانید که هیچ دری جز درگاه رحمت خدا به روی خلق خدا باز نیست.

ای منافقین کور دل که قلب امیرالمؤمنین(سلام­الله­علیه) را شکسته و یاران امام خمینی را از ما گرفتید شما از این سفر چیزی جز خفّت و خواری با خود نمی­برید و بدانید که دل رنجیده مادران شهید داده وخواهران  برادر از دست داده همیشه بر شما نفرین خواهند فرستاد.

حسین(سلام­الله­علیه)، ای سالار شهیدان خیلی دوست داشتم که به زیارت قبر شش گوشه­ات بیاییم و خاک کربلا را مرهم درد­هایم کنم اما پروردگار مرا پیش خود فرا می‌خواند. امیدوارم که سعادت زیارتت در آن دنیا نصیبم گردد. مهدی­جان(عجّل­الله­تعالی­فرجه­الشریف) چقدر دعا کردم و امیدوارم که در آخرین لحظات عمرم رویت را ببینم. آقا جان میان ما و خدا شفیع باش.

امّت اسلام؛ اتحاد و همبستگی خود را هرچه بیشتر کرده و بدانید که تنها راه سعادت همین است و هر چه بیشتر با حالات روحانی و عرفانی در جبهه­ها شرکت کنید و نه به هدف شهید شدن، بلکه به نیت کشتن و در هم کوبیدن دشمن پیش روید و اگر در این میان شهادت به سراغتان آمد شکر خدا را نمایید و اگر زنده و پیروز بازگشتید باز هم شکر کنید.

پدر و مادر عزیزم از احسان و نیکوکاریتان تشکر می­کنم و از خدا می‌خواهم که در برابر زحمت تربیت من به شما جزای خیر و صبر عطا فرماید. اگر کوتاهی نسبت به شما کردم مرا ببخشید. از زحمتهایی که برای پرورشم در زمان کودکی تا به حال متحمل شده­اید سپاسگزاری می­کنم. بدانید اگر شهادت مورد قبول حق واقع شود قبل از همه شفاعت شما را خواهم کرد. هر قدر می‌خواهید گریه کنید زیرا گریه بر شهید شرکت در حماسه او و هماهنگی با روح اوست. برادران و خواهرانم را نیز تشویق کنید که در این راه ثابت قدم باشند. از دعا به جان امام، کمک به جبهه و عیادت مجروحین کوتاهی نکنید.

 خواهران و برادران از این که شما را اذیت کرده و حق خواهری برادری را چنان که باید به جا  نیآورده­ام شرمنده­ام مرا حلال کنید. دوستان و آشنایان از همه شما حلالیت می­طلبم. دعا و توبه را از یاد نبرید و مبادا زبانتان را به دروغ عادت دهید. اگر لیاقت شهادت را یافتم مرا با همان لباس مقدس بسیج که با آن به خون در غلطیده­ ام به خاک بسپارید. در خاتمه از بچه‌های پایگاه مقاومت بسیج محمدآباد می­خواهم که جبهه ­ها را خالی نگذارند. نماز جماعت را هر چه باشکوه­تر به جا آورند و از همه مهمتر آنها که محصلند درسهایشان را از یاد نبرند.  

                                                       وَ مِنَ اللهَ التَّوفِیق

دوستدار شما احمد

لشکر۲۱ امام رضا علیه السلام   ۱۱/۱۰/۱۳۶۵

 

وصیت نامه اوّل شهید:

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم

«پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله علیه و آله و سلم)»:

مَن خَرَجَ فی سبیلِ الله مُجاهداً فَلَهُ بِکُلّ خُطْوَهٍ سَبعماِئهِ اَلفِ حَسَنَهٍ، ویُمحی عَنهُ سَبعُمأِهِ اَلفِ سَیِّئهٍ، و یُرفَعُ لَهُ سَبعُمِأهِ اَلفِ دَرجَهٍ.

کسی ‌که در راه خدا برای جهاد بیرون می‌رود برای هر قدمی که بر می‌دارد هفتصد هزار حسنه برایش ثبت و هفتصد هزار گناهش پاک و هفتصد هزار درجه و منزلت در بهشت رفعت داده می‌شود. (وسائل، ج ١١، ص ١٢)

الهی دلی ده که درکار تو جان بازیم         و جانی ده که کار آن جهان سازیم

خدایا بارالها: من به جز تو کار دیگر و هدفی دیگر ندارم. من آمده­ام تا اسلام و دین تو را دوباره زنده کنم. من آمده­ام تا از میهنم دفاع کنم و از مرز مسلمین حراست نمایم. من آمده­ام تا آخرتم را آباد و تأمین کنم.

ایزدا: اگر در این امر لایق دانستی من می­خواهم با بدن قطعه قطعه یا له­شده، تو را ملاقات کنم و به لقاءِ تو  بپیوندم.

سلام به پیشگاه یگانه منجی عالم بشریت مهدی بقیه­الله(عجّل­الله­تعالی­فرجه­الشریف) و ابراهیم خلیل­الله(علی­نبیناوآله­وعلیه­السلام) و موسی­کلیم­الله(علی­نبیناوآله­وعلیه­السلام) و موسی زمان و حیدر دوران؛ اختر درخشان؛ امید قلب تپنده مسلمین جهان؛ پیشرو آزادی­طلبان؛ روح ِخدا فرمانده کل قوا یعنی خمینی، و سلام بر شهیدان حق و حقیقت که همچون شمع سوختند و راه محفل بشریت را روشن کردند بالاخص شهدای خیبر رسول­الله(صلی­الله­­علیه­وآله­و­سلم) تا میمک روح­الله و با درود و سلام فراوان به این شیران روز و زاهدان شب، غیورمردان یعنی رزمندگان کامیاب وحماسه­آفرین جبهه توحید، باشد که ادامه دهنده راه شهیدان باشیم و با سلام بر شما ملّت مقاوم و شهیدپرور ایران بالاخص مردم طبس­گلشن سخنم را آغاز می­کنم.

پدران و برادران و همرزمان، من بی­هدف و کورکورانه به این جای مقدس و این هدف شریف نپیوسته­ام بلکه با هدف و آگاهی و با عشقی که همواره در دل دارم خواهانم که در راه مکتب دین جان بدهم. پدرجان زحمت­های خودت را بر من حلال کنی زیرا نتوانستم حق فرزندی برایت اجرا کنم و تو ای مادرجان شیرت را بر من حلال کن. مادر می­دانم که دوری فرزند برای تو سخت و دشوار است و در نبودن فرزندت نگران و غم اندوه هستی، ای مادرم دیگر چنین انتظار نداشته باش زیرا من راهم را یافتم و از این دست بر نخواهم­داشت زیرا من گمشده خود را یافتم. پدر و مادر بایستی افتخار کنید که توانسته­اید فرزندی در راه خدا، اسلام، دین، قرآن و مکتب در این موقعیت حساس هدیه کنید. مادرم وخواهرانم شما نیز همچون زینبِ­کبری(سلام­الله­علیها) که آن عاشورا و اسیری را تحمل کرد و مثل کوه استوار ماند از خدا می­خواهم که به شما صبری جمیل و اجری جزیل بدهد تا شما بتوانید فرزندان دیگرتان را همچون من تربیت کنید تا به اسلام و مکتب بپیوندند.

برادران و دوستان از شما می­خواهم که همواره در خط روحانیت و دنباله­رو رهنمودهای امام باشید. مبادا از خط اصیل اسلام منحرف شوید و کوچکترین فرصتی به این منافقین ضدِدین بدهید و اینها بتوانند ضربتی به این انقلاب عزیزمان بزنند و از این اخترِدرخشان، این روح خدا همواره حراست کنید زیرا تنها ایشان است که می­تواند برتمام توطئه­های منافقین ضدِِّدین با سخنرانی کوتاه، تمام آنها را خنثی  و بر ملا سازد.

پدر جان برایم یک سال نماز و یک ماه روزه بگیرید. و درپایان از خداوند تبارک و تعالی می­خواهم که پیروزی کامل به رزمندگان و زیارت کربلا و طول عمر به رهبرِکبیرِ انقلاب اسلامی عطا بکند. والسلام به امید دیدار در بهشت در کنار قاسم ناکام.  

احمد ابراهیمی

برای نوشتن دیدگاه وارد حساب کاربری خود شوید و اگر هنوز حساب کاربری ندارید، ثبت نام کنید.

آخرین مطالب

همچنین ببینید
keyboard_arrow_up