شهید عباس صفرزاده

شهید عباس صفرزاده

زندگینامه

مسیر خونرنگ فی­سبیل­الله در پرتو انوار و اشعه­های الهام­بخش خون پاکان و صدیقان و شهدا رقم می­خورد و هویت معنوی و حماسی تاریخ با قطرات خون شهیدان رنگ و صبغه الهی می­گیرد و عمق کلام رسول حق و بیداری را به تماشا می­نشاند کـه فرمـود: «مـا مـن قطره احب الی­الله من قطره دم فی سبیل­­الله» هیچ قطره­ای نزد خداوند دوست­داشتنی­تر از خون شهید که در راه خداوند ریخته می­شود، نیست، چـرا کـه خـون شـهید در راه احقـاق عالیترین آرمانها و ارزشها ریخته می­شود و با قطره قطـره خـونش ارزشهـای انـسانی از زنجیر اسارت طاغوتیان و مستکبران رها می­شود.

به روستایی می‌رویم که علی‌رغم جمعیت کم، شهدای زیادی را در دوران پرافتخار دفاع مقدس، تقدیم انقلاب کرده است، در یکی از روزهای پاییزی سال ۱۳۴۷ در روستای محمدآباد خبر تولد طفلی فضای روستا را پرکرد که باعث روشنی چشم پدر و مادر و خوشحالی آشنایان گردید.

محبت به علمدار دشت کربلا باعث شد تا نامش را عباس انتخاب کنند. خدایا تو خود می‌دانی که نام عباس برای ما چقدر عزیز است، نامی که هر کس می‌شنود، یاد علقمه و رشادت‌های آن ماه بنی‌هاشم در دلش زنده می‌شود و برای مظلومیت و طفلان عطشان کربلا قطرات اشک از دیدگانش فرو می‌ریزد.

عباس تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان شهید محمدمنتظری روستا پشت سرگذاشت و ضمن تحصیل در کارهای کشاورزی یار و مددکار  پدر و مادر خود بود. دوره راهنمایی را در مدرسه آیت الله طالقانی طبس با موفقیت گذراند پس از آن به صورت پاسدار افتخاری به خدمت سپاه پاسداران طبس درآمد و تحصیلات خود را در مدرسه ایثارگران امام حسن عسکری«ع»  تا دوم دبیرستان ادامه داد.

عباس فردی علاقمند به شرکت در جلسات قرآن و محافل مذهبی بود. ورزشکاری جدی و به بـازی فوتبال و پیـاده‌روی علاقه فراوانی داشت.

قلبش مملو از عشق به خدا و حضور در جبهه‌های دفاع از اسلام و قرآن بود و توانست چندین‌بار بعنوان بسیجی و پاسدار برای خدمت در جبهه‌های حق علیه باطل حضور یابد و مشیت الهی برآن قرار گرفته بود که در دوران ۸ سال دفاع مقدس پس از هر ماموریت به سلامت برگردد.

عباس برای ماموریتی، به منظور حراست و دفاع از کیان جمهوری اسلامی ایران در برابر سوداگران مرگ و مبارزه با اشرار مسلح درتاریخ ۳۰/۱۲/۱۳۷۹ با جمعی دیگر از پاسداران سپاه اسلام به سنگان خواف اعزام و پس از درگیری شدید و نبردی بی‌امان، سرانجام در اثر اصابت گلوله سوادگران مرگ شربت شهادت را نوشید، پیکر پاکش پس از انتقال به شهرستان و تشییع بر روی دستان مردم ولایت­مدار و قدر­شناس، تشییع و در کنار بارگاه آقا حسین‌ بن موسی‌الکاظم «ع» به خاک سپرده شد. از وی یک پسر و یک دختر به ‌یادگار مانده است.

گزیده‌ای از وصیت‌نامه شهید

برادران عزیزم خدا را همواره ناظر اعمال خود بدانید و نماز را سبک مشمارید که اگر از نماز دور شوید به هلاکت می‌افتید، ای جوانان مبادا در غفلت بمیرید که علی «ع» در محراب عبادت شهید شد مبادا در حال بی‌تفاوتی بمیرید که علی‌اکبرحسین «ع» در راه حسین با هدف شهید شد من به آیه شریفه «اِنا لله و اِنّا الیه راجعون» یقین حاصل کردم و دانستم که عاقبت باید این دنیای فانی را وداع گفته و رجعت کنیم. امام را از دعا فراموش نکنید.

وصیت­نامه شهید عباس صفر زاده فرزند محمد متولد ۱۳۴۷ اهل روستای  محمدآباد طبس که در تاریخ ۳۰/۱۲/۱۳۷۹ در سنگان خواف به شهادت رسید.

 

وصیت­نامه متأخّر شهید:

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم

جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم

به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان

لَا إِلهَ الَّا الله مُحَمَّدٌ رَسُولُ الله عَلیٌ وَلیُّ الله. أَللّهُمَّ إِیَّاکَ نَعْبُدْ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِین

سلام و درود خدا بر پیامبر عظیم الشأن اسلام محمد بن عبدالله(صلی­الله­­علیه­وآله­و­سلم) که از غار حرا ندای لَا إِلهَ الَّا الله سر دارد و مردم را به سوی توحید و خداپرستی خواند. سلام و درود بر ائمه اطهار(سلام­الله­علیهم) این منادیان حق و پیام آوران مکتب و رسالت و امامت و سلام و درود بر بنیانگذار مکتب شهادت حسین­بن­علی(سلام­الله­علیه) و سلام و درود خدا بر منجی عالم بشریت امام زمان(عجّل­الله­تعالی­فرجه­الشریف) و درود و سلام بر امام عزیزمان خمینی کبیر بنیانگذار جمهوری­اسلامی ایران، این مظهر عدالت و تقوا، الگوی نیابت.

وصیتی چند با شما امت اسلامی کشورمان دارم که به حضورتان می­رسانم. چه خوب است مرگ سرخ را آگاهانه پذیرفتن و در راهی قدم برداشتن که یاران دین خدا گام برداشته­اند و با طی آن، شجاعانه به هدف و آرزوی دیرینه­شان رسیدند. مرگ سرخ راه و روش دیرینه من است و می­روم تا به آرزوی همیشگی­ام نائل شوم. ای کسانی که ایران را در میان  تمامی ملل جهان سرفراز کردید چون همیشه، گوش به فرمان رهبرمان باشید و روحانیت را گرامی بدارید. ما باید راهی را که انتخاب کرده­ایم، ادامه دهیم که راه انبیا و امامان(سلام­الله­علیهم) است باید این راه را به پیمائیم حتی اگر به قیمت جانمان تمام شود. اسلام خون می­خواهد و باید خون داد.

خدایا؛ در این چند سال عمری که کرده­ام غیر از گناه و معصیت و نافرمانی کار دیگری انجام نداده­ام و در طول عمرم برای اسلام قدمی برنداشته­ام. امیدوارم اگر خونم ریخته شد خدمتی به اسلام شود. خدایا تو را سپاس می گویم که توفیق حضور در جبهه نبرد در راهت را نصیبم کرده­ای. وصیت دیگرم به شما مردم شهید پرور این است که پشتیبان ولایت فقیه باشد و راه امامان(سلام­الله­علیهم) را دنبال نموده و خدا را یاری کنید که « إِن تَنصُرُواْ اللَّهَ یَنصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدَامَکم‏  اگر (آیین) خدا را یارى کنید، شما را یارى مى‏کند و گامهایتان را استوار مى‏دارد.» [قرآن کریم سوره شریفه محمد آیه ۷]

ای مردم پشتیبان انقلاب باشید. این انقلاب به همت خون هزاران شهید به اینجا رسیده و در کربلای غرب و جنوب کشورمان در هر وجب خون شهیدی بر خاک جاری شده پس حافظ این خونها باشید و اگر جبهه نیاز به نیرو داشت بچه های خود را در این راه یاری کنید.

پدر و مادر عزیزم اگر خداوند شهادت را نصیبم کرد ناراحت نشوید و بدانید که اسلام بیش از اینها ارزش دارد و باید آن را یاری کرد. بدانید مؤمن بودن به نماز و روزه تنها نیست دین اسلام هم نماز و روزه دارد و هم جهاد. ما که خواهیم مرد پس چه بهتر که جان خود را در چنین راهی فدا کنیم. إنّالله وَ إنّا إلَیْهِ رَاجِعُون می­دانم که برای پرورش من زحمت بسیار کشیده‌اید و مشقات بسیاری را تحمل نموده­اید و من نتوانستم حقی را که بر گردنم داشتید ادا کنم. از شما می­خواهم که اگر از من بدی دیده­اید مرا ببخشید و حلال کنید.

پدر، مادر، خواهر و برادران دوست داشتنی­ام در مرگم گریه نکنید و اگر خواستید بگریید و اشک بریزید بر صحنه­های ظهر عاشورا در کربلا و بر حسین(سلام­الله­علیه) و مظلومیت او گریه کنید. از برادران و خواهران می‌خواهم که مرا حلال کنند و بدی­هایی که از من دیده­اند ببخشند و ادامه دهنده راهم باشند. در ضمن راضی نیستم کسانی که تنها شعار پیروی از راه شهدا را می­دهند و در عمل به گونه­ای دیگر رفتار می­کنند پشت سر جنازه­ام حرکت کنند. خداحافظ

والسلام علی عبادالله الصالحین

الاحقر النّاس عباس صفرزاده مورخ۱۰/۱۲/۱۳۶۵

وصیت­نامه اوّل شهید:

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم

آنقدر به جبهه می­روم و می­جنگم تا شهید شوم.

وَ لَا تحَسَبنَ‏َّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتَا  بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ(۱۶۹)

 [قرآن کریم سوره شریفه آل عمران]

   هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‏اند، و نزد پروردگارشان روزى داده مى‏شوند.  

اللَّهُ وَلىِ‏ُّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلىَ النُّور

[قرآن کریم سوره شریفه بقره آیه ۲۵۷]

خداوند، ولى و سرپرست کسانى است که ایمان آورده‏اند آنها را از ظلمتها، به سوى نور بیرون مى‏برد.

سلام بر رهبر بزرگ مستضعفان جهان که چون نقطه روشنی در تاریخ شب بشریت طلوع کرده و إِنْ­شاءَ­الله تا محو تمام سیاهی­ها و ظلمات پیش خواهد رفت. درود و سلام بر شهدا که جان پاکشان را سخاوتمندانه در طبقه اخلاص نهادند و نثار معبود نمودند. سلام بر خانواده شهدا که ابراهیم و اسماعیل­های­شان را به مسلخ عشق رهسپار نمودند. سلام بر پدر و مادر بزرگوارم این گوهرانی که خداوند به من عطا کرده بود ولی قدرشان را ندانستم.

 عزیزان إِنْ­شاءَ­الله که به بزرگواری خود از سر تقصیرات من درگذشته و برایم دعا کنید. نمی‌گویم در شهادتم گریه نکنید اما کاری هم نکنید که موجب شادی دشمنان و ناراحتی دوستان شود. شما باید به این شهادت افتخار کنید زیرا در قیامت نزد حضرت فاطمه­زهرا(سلام­الله­علیها) روسفید هستید و می­توانید بگویید که در راه حسین (سلام­الله­علیه) او هدیه­ای داده­اید و کسی که به دوستی هدیه می­دهد برای از دست دادنش ابراز ناراحتی نمی­کند.

برادران عزیزم خدا را همواره ناظر اعمال خود بدانید و نماز را سبک نشمارید. اگر از خدا و نماز دور شوید به هلاکت می­افتید. از برادرانم علی و حسین و روح الله می­خواهم که مرا ببخشید و سعی کنید در سنگر مدرسه و جبهه همان طور که خواست خداست بکوشید.

 خواهران دوست دارم بعد از من زینب وار زندگی کنید و در سنگر حجاب قهرمانانه مبارزه نمائید. بدانید که دشمن از سیاهی چادر شما بیش از خون ما می ترسد زیرا شما مادران آینده هستید و شهدا را در دامانتان پرورش می­دهید.

برادران و خواهران حزب­اللهی، اسلام به کمک و یاری و دعاهائی که از قلوب پاک شما برخاسته محفوظ و سلامت خواهد بود همانطور که برادران رزمنده با دعا و قلوب پر از صداقتشان جنگ را به اینجا کشانده­اند. همگی ما این را می­دانیم که امام در قلب تک تک ما جای دارد پس باید به فرمایشات و پند و اندرزهایش گوش فرا دهیم و سخنانش را به جان بخریم. باشد که درس آزادگی و ایمان فرا گیریم. چه خوب است مصیبت­های وارده به امام حسین(سلام­الله­علیه) را مطالعه کنیم. کلام خدا را در قرآن بخوانیم و نماز این فرضیه الهی را ترک نگوئیم و سبک نشماریم و از این طریق خدا را خشنود ساخته و خانه آخرتمان را به خوبی بسازیم.

پدر و مادر بزرگوار و مهربانم از زحمات شبانه روزی و فداکاری­هایی که برایم کرده­اید صمیمانه و از ته قلب تقدیر می­کنم. مادر مهربانم امیدوارم که بعد از رفتنم صبر و تقوا را پیشه کنید و استقامت را سر لوحه زندگی قرار دهید. مادر باید بگویم که آمدنم به جبهه تنها به خاطر حفظ اسلام و یاری دادن به امام عزیزمان بوده است راهی که آگاهانه انتخاب کرده­ام و برایم مثل روز روشن است اگر خدا ما را قبول فرماید انتهای راهم إِنْ­شاءَ­الله رضای او خواهد بود و من شهادت را تنها آرزوی خود می­دانم.

پدرم از وقتی که خود را شناختم به مراتب به آیه شریفه «إنّالله وَ إنّا إلَیْهِ رَاجِعُون» یقین حاصل کرده­ام و دانستم که باید این دنیای فانی را وادع گفت و رجعت کنیم اما حال که همه باید برویم و رجعت کنیم از مرگ در بستر نفرت دارم و دوست دارم پیکرم در راه خدا پاره پاره شود. دلم می­خواهد جنازه­ام خاکستر شود و به دست باد در فضا پخش شود و حتی قسمتی از این زمین را اشغال نکنم.

پدر، مادر، برادر و خواهرم دوباره هم عرض می­کنم دوست داشتنی­ام این است که در مر­گم گریه نکنید و اگر خواستید بگریید و اشک بریزید بر صحنه­های ظهر عاشورا در کربلا و بر حسین(سلام­الله­علیه) و مظلومیت او گریه کنید. می­دانم مادر شجاعی دارم و به این مرگ عزیزم افتخار می­کنم. ای جوانان نکند در رختخواب ذلّت بمیرید که حسین(سلام­الله­علیه) در میدان نبرد شهید شد. ای جوانان مبادا در غفلت بمیرید که علی(سلام­الله­علیه) در محراب عبادت شهید شد و مبادا در حال به تفاوتی بمیرید که علی اکبرحسین(سلام­الله­علیه) در راه حسین(سلام­الله­علیه) و با هدف شهید شد.

ای مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید که فردا در محضر خدا نمی­توانید جواب زینب(سلام­الله­علیها) را بدهید که تحمل هفتاد ودو شهید را نمود. همه مثل خاندان وهب جوانانتان را به جبهه­ی نبرد بفرستید و حتی جسد آنها را هم تحویل نگیرید زیرا مادر وهب فرمود سری را که در راه خدا داده­ام پس نمی­گیرم.

سخنی نیز با تمامی عزیزان دارم، این را بدانید که دنیا مادیات تنها نیست البته شاید سرباز اجتماع باشید امّا از زندگی این دنیا به عنوان وسیله ای برای رسیدن به آخرت استفاده کنید. تا آخرین نفس از روحانیت مبارز پشتیبانی کنید زیرا تاریخ نشان داده است که دوری جامعه از مسیر روحانیت مبارز هرچند در زمانی کوتاه موجب انحراف آن خواهد شد. اگر می خواهید هلاک نشوید و در دنیا و آخرت از اهل نجات باشید به اسلام پناه آورید. دعا بر امام را فراموش نکنید. والسلام

بنده حقیر عباس صفرزاده ۲۰/۱۰/۱۳۶۵ در سنگر

تیپ مستقل ۲۱ امام رضا(سلام­الله­علیه) گردان والعادیات

ضمناً شهید یک وصیت­نامه به تاریخ ۱۸/۱۲/۱۳۶۳ نیز دارند

برای نوشتن دیدگاه وارد حساب کاربری خود شوید و اگر هنوز حساب کاربری ندارید، ثبت نام کنید.

آخرین مطالب

همچنین ببینید
keyboard_arrow_up